• چهارشنبه 12 اردیبهشت 03


یا حیدر (ع) -( تا نوشتم به روی دفتر خود "یا حیدر" ... )

1258
1

تا نوشتم به روی دفتر خود "یا حیدر" ...
قلمم مست شد و گفت که "مولا حیدر"

خواب رفتم پس از آن ، باز که بیدار شدم ...
دیدم اینگونه شده نقش ، که "زهرا حیدر" 

دفترم مست شد از قطره ی اشک شوقم
گفت پُر کن همه اوراق مرا ، با "حیدر"

اینچنین است که اشیاء ، سخن می گویند 
با نوشته شدنِ ذکرِ "مسیحا حیدر" 

به روی طاقچه ی کنج اتاقم عکسی ست
که بر آن نقش شده "گنبد آقا حیدر"

چشم من تا که بر آن خورد ، دلم رفت ز دست
و سفر کرد ، ز کنجِ قفسش تا "حیدر" 

زیر ایوانِ طلایش که رسیدم ... بعدش ...
ناخودآگاه زدم داد ، در آنجا "حیدر !!!"

هیبتش لکنت گفتار ، نصیبم کرد و ...
بود ، "یا حیدرم" اینگونه که "یا آ حیدر"

تا رسیدم به ضریحش ، بغلم کرد ، "ضریح"
و در آن حال ، گرفتم دَمِ "بابا حیدر !!!"

برگه ی نوکری ام بود ، میان دستم 
ناگهان خورد رقم پاش ، که "امضا ... حیدر"

رضا قاسمی 

 

  • دوشنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1395
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران